در دنیای پیشرفته و اجتماعی امروز، سازمانها، نظامهای اجتماعی هستند که منابع انسانی، مهمترین عامل اثربخشی و کارایی آنها میباشند. آنها برای دستیابی به اهداف خود به کارکنان مؤثر با عملکرد بهینه نیاز دارند و بدون تلاش و تعهد کارکنان خود، به موفقیت دست نمییابند. نیروی انسانی کارآمد شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمانهای دیگر است. وجود نیروی انسانی متعهد به سازمان میتواند ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابه¬جایی باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمانی و نیز دستیابی به اهداف فردی گردد. محققان اعتقاد دارند که اگر سازمان بخواهد با برخورداری از رسالتی روشن، راهبردی مطلوب، ساختارهای سازمانی کارآمد و طراحی شغلی مناسب به طور کامل به اهداف خود نائل گردد، نیازمند نیروی انسانی کارآمد و متعهد میباشد. امروزه سازمانها به علت رقابت فزاینده و اهمیت بهرهوری و ارزیابی شاخصهای عملکردی نیازمند نیروی انسانی هستند که علاوه بر تمرکز بر وظایف شغلی خویش تمایل بالایی نیز به ماندن در سازمان از خود نشان دهند. مطالعات پیشین حاکی از آنند که سبک رهبری مدیران، عملکرد شغلی و همچنین اعتماد سازمانی نقشی مهم و معنادار در کاهش ترک شغل کارکنان دارند. به عبارتی دیگر با افزایش بکارگیری سبک رهبری تحولگرا از سوی مدیران، در وهله اول اعتماد کارکنان به مدیریت افزایش مییابد، سطوح عملکرد شغلی کارکنان به دلیل اعطای استقلال و آزادی که مدیران به کارکنان میدهند، افزایش یافته و از این مسیر سطوح نارضایتی کارکنان و میل به ماندن کارکنان افزایش مییابد. بر این اساس در این نوشتار به مطالعه و بررسی تاثیر این سه مولفه بر تمایل به ترک شغل کارکنان پرداخته می¬شود.
در اینجا لازم میدانم از حمایتها و راهنماییهای استاد گرانقدر جناب آقای دکتر سید محمود هاشمی قدردانی نمایم.
بی¬شک هیچ کاری بی¬عیب و نقص نیست و نوشتار حاضر نیز از آن مستثنی نیست. بر این اساس از کلیه اساتید و پژوهشگران تقاضا میگردد نظرات و دیدگاههای خود را راجع به محتوای این کتاب به نویسنده ارجاع دهند.
Reviews
There are no reviews yet.